درک درست مفاهیم هر متن، به جایگاه مناسب اجزای آن بستگی دارد. از آنجا که یکی از وظایف زبان رساندن معنای حقیقی جمله به خواننده است، آشنایی با دستور زبان و اصول آن، فهم هدف نویسنده را آسان میکند. یکی از اصولی که باید در هر متن رعایت شود، قرارگرفتن اجزای جمله در جایگاه مناسب خود است؛ به عبارت دیگر هر کلمه که برای رساندن مفهومی در جمله آمده است، باید در جای مناسب خود قرار بگیرد تا هدف خواننده را بهخوبی بیان کند؛ از اینرو دوری اجزای جمله از فصاحت متن میکاهد و خواننده را با ابهام روبهرو میکند. در نوشتار حاضر به مقولۀ دوری اجزای فعل میپردازیم و بیان میکنیم که قرارگرفتن این اجزا در جایگاه مناسب تا چه حد بر درک پیام متن مؤثر است.
دوری اجزای فعل
هر جمله با یک یا چند فعل پایان مییابد که این افعال ممکن است ساده یا مرکب باشند. زمانی که فعل جمله مرکب باشد یعنی از دو واژه تشکیل شده است؛ مانند صبرکردن، اطلاعدادن، منتقلشدن و… در این موارد دوری اجزای فعل از یکدیگر ممکن است به درک نادرست جمله بینجامد؛ از اینرو ضروری است اجزای افعال مرکب کنار یکدیگر قرار بگیرند؛ برای مثال در جملۀ زیر، بین اجزای فعل مرکب فاصله است:
«آنچه از این پژوهش به دست میآید، تنها محدود به این حوزه نمیشود».
فعل این جمله، محدود نمیشود است. در این جمله دوری اجزای فعل را میبینیم که باید رفع شود و این اجزا در کنار یکدیگر قرار بگیرند. بنابراین باید گفت «محدود نمیشود».
«استاد به دانشجویان گفت که هیچگاه خود را جدا از دانشجویان نمیداند».
فعل این جمله جدا نمیداند است که باید اجزای آن کنار یکدیگر قرار بگیرند.
باید توجه داشت که رفع دوری از اجزای فعل در جملات طولانی ضروری است؛ زیرا از ابهام جمله جلوگیری میکند.
«به هر حال، احتمال بازندهبودن آنان را به این دلیل که تمرینات مستمری نداشتند، باید داد».
صورت درست این جمله، پس از رفع دوری اجزای فعل این است که بگوییم: «به هر حال، بازندهبودن آنان را به این دلیل که تمرینات مستمری نداشتند، باید احتمال داد».
دوری اجزای فعل و راههای تشخیص آن
با توجه به اینکه هر واژه در جمله جایگاه خود را دارد، ضروری است با اجزای جمله آشنا باشیم و برای رفع دوری اجزای فعل نقش هریک از کلمات را بررسی کنیم. «فعل مرکب و گروه فعلی معمولاً از دو قسمت کاملاً متفاوت تشکیل میشود. یکی جزء «فعلی» که هستۀ فعل مرکب یا گروه فعلی است و آن را «فعل کمکی» مینامیم؛ مانند «افتادن» در از پا افتادن. دیگر جزء غیرفعلی [غیرصرفی] که از کلمه یا نیمهکلمه یا گروه تشکیل میشود و ما آن را فعلیار میگوییم؛ مانند «کار» و «از پا» در مثالهای فوق» (فرشیدورد، ۱۳۸۸: ۴۱۳). برای تشخیص فعل مرکب و جلوگیری از دوری اجزای فعل ابتدا باید به فعل جمله دقت کرد؛ به عبارت دیگر اگر معنای فعل جمله کامل باشد، این فعل ساده و در غیر این صورت مرکب است.
«در طبیعت مناظری مشاهده میشود که قلم از ستایش آن ناتوان است».
در این جمله «مشاهده میشود» فعل مرکب است، اما «ناتوان است» فعل مرکب محسوب نمیشود؛ زیرا «است» فعل اسنادی[۱] و «ناتوان» مسند[۲] جمله است؛ بنابراین آشنایی با نقش اجزای جمله در شناخت فعل مرکب مؤثر است. یکی دیگر از راههای تشخیص فعل مرکب اضافهکردن را به جزء غیرصرفی است؛ برای مثال در جملۀ «اگر شعری گفتهام از روی تفنن بوده است و دوستانم قضاوتی در باب آن نمیکنند»، اگر به قضاوت واژۀ «را» اضافه کنیم، معنا ندارد؛ زیرا قضاوت جزء غیرصرفی فعل کنند است که باید پیش از آن قرار بگیرد.
مجهول نابجا
در زبان فارسی فعل جملهای که فاعل دارد، بهصورت مجهول نمیآید؛ زیرا فعل مجهول نیازمند فاعل نیست. کاربرد فعل مجهول همراه با فاعل، گرتهبرداری از زبانهای انگلیسی و فرانسوی است، اما در زبان فارسی باید فعل این جملات را بهصورت معلوم نوشت. «اینگونه جملهها همراه حروف اضافۀ توسط، بهتوسط، از سوی و بهوسیلۀ به کار میروند» (ذوالفقاری، ۱۳۸۷: ۲۵۱)؛ بنابراین هنگام ویرایش متن، باید این حروف اضافه را حذف کرد و برای جلوگیری از کاربرد مجهول نابجا فعل جمله را بهصورت معلوم نوشت:
«این کشور در آستانۀ مهلتی که توسط آمریکا تعیین شده است، بهزودی واردات نفت خام را متوقف خواهد کرد».
فاعل این جمله آمریکاست؛ با وجود این فعل بهصورت مجهول آمده است؛ بنابراین برای جلوگیری از کاربرد مجهول نابجا، جمله را بهصورت زیر ویرایش میکنیم:
«در آستانۀ مهلتی که آمریکا تعیین کرده است، این کشور بهزودی واردات نفت خام را متوقف خواهد کرد».
«هدف پروژۀ ۳.۰ کمک به افزایش فعالیتهای داوطلبانه و ایفای نقش فعال در سطح محل توسط افراد سالمندی است که میخواهند برای جامعۀ خود مفید باشند».
فاعل این جمله افراد سالمند است، اما استفاده از واژۀ «توسط» مجهولی نابجا را به وجود آورده است؛ بنابراین بهتر است بگوییم:
«هدف پروژۀ ۳.۰ کمک به افزایش فعالیتهای داوطلبانه و ایفای نقش فعال در سطح محل است. این نقش را افراد سالمندی بر عهده دارند که میخواهند برای جامعۀ خود مفید باشند».
نویسنده:
مرجان گلچین، کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی |
[۱]. به فعلهای است، بود، شد، گشت و گردید، افعال اسنادی گفته میشود که در زمانهای گوناگون به کار میروند؛ مانند خواهد شد و نمیشود.
[۲]. حالت یا صفتی است که به نهاد (مسندالیه) میدهند.
بازخورد خود را بنویسید